سلامت روان موضوعی نیست که بتوان در یک مقاله چند صفحه ای یا چند خطی به آن پرداخت. موضوعی بسیار عمیق و چند جانبه است. موضوعی که در جوامع امروزی و به خصوص جامعه ما شدیدا مورد غفلت واقع شده است. استرس های روزمره، مشکلات اقتصادی ، عدم درک متقابل و آشنا نبودن با مهارت های زندگی همه به آسیب های روان دامن زده است.
در این میان اثر شغل و حرفه افراد بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی باید در نظر گرفته شود. بی شک هیچ مجموعه ای بدون برخورداری از کارکنانی سالم نمی تواند به موفقیت برسد. این نظر سالها پیش به وسیله امیل دورکیم در جامعه شناسی مطرح شد. دورکیم هر جامعه را به ماشینی مرکب از تعداد زیادی پیچ و مهره تشبیه می کند. از نظر وی هر شرکت یا سازمان به یک ماشین
دراین مقاله میخوانیم
Toggleواضح است که عموم انسان ها حتی امروزه بخش زیادی از عمر خود را در محل کارشان سپری می کنند. بنا بر نظر زیگموند فروید، پدر علم روانکاوی، شغل خوب اساسا یکی از الزامات بهره مندی از سلامت روان است. فروید برخورداری از روابط جنسی سالم و موفق و نیز کار مولد و لذت بخش را برای سلامت روان افراد ضروری می پندارد. بنابراین پیداست که اهمیت شغل برای سلامت روان تا چه حد بالاست.
سلامت روان افراد به عوامل مختلفی بستگی دارد. یکی از مهمترین این عوامل برخورداری از تربیت صحیح در دوران کودکی است. تقریبا هیچ کودکی در هیچ کجای جهان به طور کامل بر اساس اصول صحیح تربیتی رشد نمی کنند. همیشه پدر و مادر ها در تربیت کودکان اشتباهاتی دارند. اما این اشتباهات در برخی مناطق جهان بسیار عمیق تر و فاجعه آمیزتر است. سلامت روان همچنین به مواردی از جمله نحوه تربیت و آموزش در مدرسه، برخورداری از روابط جنسی سالم، تحرک و فعالیت بدنی منظم و تغذیه مناسب بستگی دارد.
کودکی که دچار سوء تغذیه است بیش از هر کس دیگری در معرض ابتلا به مشکلات روانی است. کودکانی که در خانواده های بحران زده به دنیا می آیند یا بی سرپرست یا تک سرپرست هستند اغلب دچار مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب شدید هستند. فردی که نمی تواند شغلی درخور استعدادها و توانمندی هایش بیابد قطعا دچار مشکلات روحی می شود.
تا بحال دیدم فردی که سالها آموزش می بیند تا فعالیت مشخصی را انجام دهد، اما جامعه پذیرشی برای وی ندارد. این افرادمسلما نمی تواند از یک سطح مطلوب رضایتمندی شخصی برخوردار باشد. وقتی با میزان قابل توجهی تلاش و از خودگذشتگی مهارتی را یاد بگیرید، و جامعه به نسبت تلاش هایتان به شما رفاه نبخشد، چه بخواهید و چه نخواهید دچار یاس می شوید. اینها همه در جامعه کنونی ما هست و آسیب های فراوانی را به دنبال داشته است.
در این موارد هر قدر هم به تکنیک های روان درمانگری و داروهای اعصاب و روان متوسل شوید، نمی توانید مشکل را ریشه ای حل کنید. اینجا یک معضل عمیق وجود دارد. معضل عمقی هم نیاز به راه حل های عمقی دارد.
شاید تا پنجاه سال قبل، حتی در سرزمین های اروپایی و سکولار، اشتغال زنان در بیرون از منزل یک موضوع عجیب بود. موضوعی که تقریبا حالت تابو داشت. اما امروزه اشتغال زنان پدیده ای کاملا رایج است. گاهی حتی علت این موضوع نیاز مالی است. بسیاری از زنان امروزه ترجیح می دهند از نظر مالی مستقل باشند. سلامت شغلی زنان متاهل خیلی بر روی کیفیت زندگی زناشویی آن ها موثر است. امروزه کمتر سراغی از آن می گیریم این است که دختران و زنان در جامعه از محیط کار تاثیر می پذیرند.
متاسفانه بر اساس برآوردها و نتایج تحقیقات در جامعه ایران، محیط کار تاثیرات بسیار نامطلوبی بر روان زنان دارد. این البته به هیچ وجه به آن معنا نیست که راه حل چنین وضعیتی حذف زنان از حوزه عمومی است. بلکه درست برعکس، باید برای اصلاح این وضعیت و سالم سازی محیط کار گام های اساسی برداشت.
وضعیت در جامعه مردانه ایران در بسیاری موارد تاثیرات روانی نامطلوبی بر کیفیت فعالیت زنان در عرصه عمومی می گذارد. فرصت های نابرابر رشد، تعدی و تعرض به زنان از سوی همکارانشان، جو مردانه و زورگویی بیش از حد مدیران مرد تاثیر بسیار نامطلوبی بر عزت نفس زنان می گذارد. اینجاست که می بینیم بسیاری از این زنان دچار مشکلات روانی مانند افسردگی می شوند. این مشکلات روانی به نوبه خود بر سلامت جسمی این افراد هم تاثیر می گذارد. یکی از پیامد های ابتلا به افسردگی طولانی مدت بروز اختلالات هورمونی مانند سندرم تخمدان پلی کیستیک است.
بنا بر برخی مطالعات این اختلال در میان زنان شاغل در جامعه ایرانی بسیار شایع است. در بسیاری موارد این تاثیرات نامطلوب بر روان زنان می تواند بر کیفیت تربیت و رشد فرزندان آن ها اثرات نامطلوبی داشته باشد. در مقابل اگر شرایط مناسبی برای اشتغال بانوان فراهم شود، معمولا تاثیرات مطلوب آن بر عزت نفس زنان در زندگی زناشویی آن ها نیز بروز می یابد.
حوزه سلامت شغلی (Occupational Health) زمینه تخصصی شاخه ای از طب به نام طب کار است. متخصصین طب کار به بررسی تاثیر متقابل سلامت فردی و اجتماعی با شغل می پردازند. از نظر این متخصصین یک شغل سالم شغلی است که در آن تناسب یا تعادلی میان توانمندی ها و ظرفیت های فرد و انتظارات محیط کار از وی وجود داشته باشد.
سازمان جهانی بهداشت (WHO) طب کار یا سلامت شغلی بر جوانبی از سلامت و ایمنی در محیط کار تمرکز دارد. تمرکز با هدف به حداقل رساندن صدماتی که شخص در محیط کار متحمل می شود. فردی که ساعات متمادی کار می کند و به تفریح، ورزش و خانواده خود اهمیت نمی دهد، قطعا در روابط اجتماعی خود دچار مشکل می شود.
اصول سلامت شغلی افراد را ملزم می کند که از پرداختن به اموری که به سلامت آن ها آسیب می زند، خودداری کنند. وقتی کسی در محیطی کار می کند که احتمال ابتلای او را به انواع سرطان و بیماری های تنفسی و دیابت افزایش می دهد.در نهایت این یعنی معیارهای سلامت شغلی در آن محیط کار رعایت نمی شود.
برخورداری از یک شغل مولد، موثر و یک محیط شغلی لذت بخش یکی از ارکان برخورداری از سلامت روان است. وقتی کسی در محیط کار مدام در حال تصادم با همکاران خود باشد، به سلامت خود و دیگران آسیب میرساند. از طرفی وقتی شخص در شرایطی قرار می گیرد که شغل اش نمی تواند نیازهای اولیه وی را تامین کند، قطعا نیاز پیدا می کند بیش از یک شغل داشته باشد. این یعنی کاهش بهره وری شخص در همه این مشاغل.
کاهش بهره وری شخص به نارضایتی مدیران بالادست منتهی می شود. شخص مدام دچار این احساس است که یک یا دو شغل از مشاغل متعدد خود را از دست بدهد. این یعنی ناامنی روانی که به نوبه خود از کیفیت کار فرد می کاهد. به این ترتیب سلامت روان شخص در هیچ یک از این محیط های کاری تامین نخواهد شد.
سلامت روان یکی از مهمترین ارکان سلامت است. یک جامعه سالم نیازمند داشتن افرادی سالم است. سلامت هم صرفا جنبه جسمی ندارد. سلامت در واقع برخورداری کامل از رفاه جسمی، روانی و اجتماعی است. امروزه در جوامع مختلف و به خصوص در جوامع در حال توسعه برخورداری از سلامت روان به یک چالش تبدیل شده است.
به خصوص در جامعه ای هم چون جامعه ما که با انواع مختلفی از مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دست به گریبان است. در این میان برخورداری از یک شغل سالم و مولد اثر پررنگی بر سلامت روان آحاد جامعه دارد. می توان گفت بیکاری یا استرس های شغلی در محیط کار بدترین اثر را بر سلامت روان اشخاص دارد. مسلما نتیجه این صدمات، در آیینه خانواده نیز منعکس می شود. آسیب روانی در محیط کار به مشکلات عصبی شخص منتهی می گردد. مشکلات عصبی فرد هم به ایجاد درگیری و تنش در خانه منجر می شود.
این پدیده ها در یک سیکل معیوب به سلامت محیط کار و در نتیجه سلامت روان افراد ضربه می زند. بنابراین باید به مدیران آموخت که چگونه در محیط تحت مدیریت خود فضایی سالم و مثبت ایجاد کنند. افراد استخدام شده هم باید بیاموزند که تنش های محیط کار را چگونه مدیریت کنند تا کمترین اثر منفی را بر آن ها داشته باشد.
به این ترتیب می توان یک گام به داشتن جامعه ای سالم نزدیک تر شد. در نهایت متخصصین طب کار هستند که در مورد سلامت محیط کار قضاوت می کنند. آنها در نهایت می توانند تصمیم بگیرند که برمبنای اصول طب کار، کارکنان یک مجموعه از سلامت شغلی برخوردار هستند یا خیر. پیداست که رعایت اصول سلامت شغلی متضمن بهرهوری پایدار برای یک مجموعه خواهد بود. بنابراین همکاری با متخصصین طب کار می تواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
تهیه و تنظیم توسط تیم علمی دارو افشان شایگان
لینک های مفید ————
اطلاعات تماس ————
تلفن : 02191007002
صدای مشتری : 1603
پست الکترونیک : info@shayganpharma.com
©کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به شرکت دارو افشان شایگان می باشد .